چرا رخنه کرد؟
شادی لایه لایه در روحم رخنه کرده بود
ناگهان
یک شته ی موذی
ازآوند های بلند احساسم بالا رفت
مکید و نیشش را فرو کرد در افکارم
… آسیب زد
…به تنفس ام
…به حیاتم
…به غرورم
…و به ادامه ی زندگیم
…من درختی بودم که شادی را در لایه لایه ی اتمسفر تجربه کردم و حالا
…شناورم میان باورهایم
ریشه ام در لایه لایه ی نباید ها خشک شده